۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

حکایت تلخ کپی رایت و بهانه ای به نام "امشب شب مهتابه"


مد شده این روزها توی وبلاگستان یه موجی راه افتاده که آی ملت چه نشستین واسه خرید سریال "قهوه تلخ" که توی تیتراژ این سریال اسمی از علی اکبر شیدا، ترانه سرای تصنیف "امشب شب مهتابه"، اوورده نشده و آی که اینی که داره سنگ کپی رایت رو به سینه میزنه خودش نسل اندر نسل دزده و آی که به همین دلیل این سریال حق کپی رایت نداره و الخ.
به نظر من اینها همه بهانه اس. توجیه. عذره. دلیله. دنبال شریک جرم گشتنه.
آهنگ "امشب شب مهتابه" رو خیلیها اجرا کردن تا حالا. از سیما مافیها بگیر (که من نمره بهترین اجرا رو بهش میدم) تا هایده و مرضیه و شکیلا. منظورم اینه که یه همچین ترانه ای خیلی خیلی معروفتر از اونیه که حتی بشه تصورش رو کرد کسی میخواد یا میخواسته که مصادره اش کنه. اصلا از این بگذریم. گیریم این ترانه یک ترانه کاملا ناشناس، مهران مدیری هم نه سهوا، که صد در صد تعمدا اسم ترانه سرا رو در تیتراژ نیوورده، کلیه دست اندرکاران و عوامل فیلم هم از این مطلب مطلع و راضی، حالا که چی؟! این کار مهران مدیری چه ربطی به عدم رعایت کپی رایت از طرف سایرین داره؟! مگه سود حاصل از فروش این سریال فقط میره توی جیب مهران مدیری؟! پس تکلیف بقیه چی میشه؟! تکلیف سرمایه گذار و بازیگرها و عومل کادر فنی و ...؟! از اینها گذشته، پس تکلیف اخلاقیات این وسط چی میشه؟! مگه میشه بی اخلاقی یک نفر دیگه رو مجوزی دونست برای اجرای همون بی اخلاقی از طرف سایرین؟! مگه میشه گفت چون فلانی فلان کار رو میکنه، پس من هم اجازه دارم اون کار رو بکنم؟!
آقایون! خانمها! لطفا بزرگ بشید! اگر دلتون میخواد سریال رو کپی کنید و به نظرتون کار درستیه، شهامتش رو داشته باشید که دیگه دنبال توجیه نگردید. اگر هم با مچ گیری و انتقاد از دیگران حال میکنید، برید هی تو بوق کنید که آی این مهران مدیری کپی رایت رو رعایت نکرده و اسم ترانه سرا رو توی تیتراژ نیوورده. اما خواهش میکنم، خواهش میکنم، خواهش میکنم که این دو تا رو بهم ربط ندید. که مثل بچه دستانیها دنبال شریک جرم نگردید. اگرهم قلبا به نظرتون این کار مدیری خیلی خیلی اشتباه بوده و به عقیده تون این اشتباه غیر قابل چشم پوشیه، به نشونه اعتراض سریال رو نخرید و نبینید. کار سختی نیست.

۵ نظر:

  1. من در نهایت پررویی دارم آنلاین می بینمش و خودم رو راضی می کنم به اینکه ایران نیستم که بخرمش و به کسی هم نمی گم از کجا می بینم

    پاسخحذف
  2. منظورم از این لینک کردن به بلاگم اینه که اگه کسی به ریزنوشت لینک داد به من هم بگه تا بهش لینک بدم. اشکالی هم نداره هرکس از بلاگم چیزی نقل قول کنه، با اسم ریزنوشت.

    درضمن با این پست شما هم کاملا موافقم
    :)

    پاسخحذف
  3. اینجا مینویسم.توضیح داده ام چرا اینجا و چرا در وردپرس نمینویسم.زودتر میخواستم خبر بدهم که خودتان کامنت گذاشتید.

    پاسخحذف
  4. @نوش جانت خوش حافظه جان! روی صحبت من بیشتر با اونهایی هستش که یه جورایی سعی دارن دستاویزه ای پیدا کنن که بتونن باهاش کپی کاری رو موجه و اخلاقی جلوه بدن، یعنی مشکل من یه جورایی با این فرهنگه که اگر فلانی فلان کار رو کرد، چرا من نباید بکنم؟! :))

    @ریزنوشت عزیز، کار از محکم کاری عیب نمیکنه. راستش من کلا ترجیح دادم جای لینک دادن به وبلاگهایی که میخونم، فید اونها رو مشترک بشم و مطالبیشون رو که دوست دارم، توی وبلاگم به اشتراک بذارم(البته به استثنا وبلاگ توکا و عباس معروفی). آخه اینطوری قشنگتره به نظرم :)

    @طلبه زد گرامی، دلایلتون جالب بود برای ادامه دادن در بلاگفا. به هر حال میانگین صبر و تحمل افراد متفاوته، انگیزه ها هم همینطور، مخصوصا وقتی که قانون و عدالت بصورت سلیقه ای و ابزاری اجرا بشن و در این میانه ناظری و یا دادرسی هم نباشه که رسیدگی کنه به نارضایتی ها...

    پاسخحذف
  5. این حرف تو جامعه هم خیلی شنیده میشه که چون مدیری فلان کار رو کرده پس از کپی رایت صحبت نکنه . شاید این بخشی از فرهنگ ماست که چون فلانی اشتباه کرده ما هم مجازیم که اون اشتباه رو تکرار کنیم

    پاسخحذف