۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه


از ظهر تا حالا کتابخونه ام. همینطوری که نشستم دارم درس میخونم احساس میکنم شلوارم خیس شد. از جام یواشی بلند میشم و میبینم که بعلللللللللله، گند زدم به شلوارم و به صندلی. پسره که روی صندلی بغلیم نشسته یه نیگاه گذرا میکنه ببینه چی شده و من از این نیگاه گذرا هول میشم، عصبانی میشم و خجالت میکشم. زیر لب چند تا فحش فارسی میدم و مابین وسایلم دنبال دستمال کاغذی میگردم. فقط شانس اووردم که صندلی چوبیه و راحت میشه تمیزش کرد... 
یه وری یه وری خودمو میرسونم به دستشویی. شلوار جینم روشنه و تاپم هم خیلی بلند نیست. از یه طرف با این وضع حتی تا خونه هم نمیتونم برم و از طرف دیگه هم میترسم لکه قرمز رنگ روی شلوارم رنگش ثابت بشه. شلوارمو در میارم و قسمت لک دارش رو میشورم. حالا پشت شلوارم اندازه دو تا کف دست خیسه و دیگه اصلا نمیشه پوشیدش. هی دستمال برمیدارم و نمش رو میگیرم. در این بین چند نفری میان دستشویی و میرن و من به هیچ کدومشون حتی نیگاهم نمیکنم که ببینم واکنششون چیه. آخرش شلوارمو نمدار پام میکنم و بین شلوارم و لباس زیرم چار پنج تا برگه دستمال کاغذی میذارم و همونطوری یه لنگه پا گوشه دستشویی وامیستم... 
یه دختره میاد دستاشو بشوره. موهاش مشکیه. همونطوری که داره دستاشو میشوره پشتمو میکنم بهش، دستمو میذارم روی قسمت نمدار شلوارم و رومو برمیگردونم بهش میگم اینجای شلوارم یه لکه هستش، خیلی معلومه؟! دختره خنده اش میگیره و میگه نه خیلی! توی دلم میگم پیدا هم که باشه به جهنم... ازش تشکر میکنم و میام بیرون، دیگه یه وری یه وری هم راه نمیرم... 
حالا با شلوار نمدار دوباره نشستم سرجام و به جای درس خوندن دارم به این فکر میکنم این مسخره ترین اتفاق غیرمنتظره ای بود که امروز میتونست برام بیفته... و خیلی دلم میخواد بدونم دخترای دیگه توی موقعیت من چیکار ممکنه بکنن و یا پسرا وقتی با همچین اتفاقی روبرو میشن با خودشون چی میگن؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر