۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه



دل سگ مصبم داره میمیره...  مامانمو میخواد، میخواد الان اینجا باشه تا برم کنارش دراز بکشم و اینقدر خودمو بهش بچسبونم تا صداش دربیاد برگرده بگه "چیه؟! نکنه شیر میخوای؟! رگ نکرده هنوز!" و بعدش دوتایی هار هار بخندیم و من محکمتر بغلش کنم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر