skip to main
|
skip to sidebar
سیاهی
توی سیاهی چیزی برای پنهان کردن باقی نمیمونه
۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سهشنبه
چرا سیاهی...
چون توی سیاهی چیزی برای پنهان کردن باقی نمیمونه، شاید برای همین ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
از وبلاگستان
ایلناز(خانم روباهه)
وقتایی که نوشتن بهم آرامش میده مینویسم و مینویسم و مینویسم، و وقتایی که نمینویسم یعنی یا در آرامشم و یا اونقدر شوریده و متلاطم که حتی نوشتن هم بهم ارامش نمیده...
مشاهده نمایه کامل من
بايگانی وبلاگ
◄
2013
(7)
◄
فوریهٔ
(4)
◄
ژانویهٔ
(3)
◄
2012
(20)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(1)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(1)
◄
آوریل
(2)
◄
مارس
(6)
◄
فوریهٔ
(4)
◄
ژانویهٔ
(2)
◄
2011
(25)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(2)
◄
ژوئیهٔ
(2)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(2)
◄
آوریل
(3)
◄
مارس
(6)
◄
فوریهٔ
(4)
◄
ژانویهٔ
(2)
▼
2010
(56)
◄
دسامبر
(3)
◄
نوامبر
(7)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(8)
◄
اوت
(6)
◄
ژوئیهٔ
(6)
◄
ژوئن
(11)
◄
مهٔ
(2)
◄
آوریل
(3)
▼
مارس
(9)
افسرده که باشی
درس خوندنم نمیاد که نمیاد و من دارم از صبح تا حالا...
عشق یا انتقام...
"شام کوفتی"
دل سگ مصبم داره میمیره... مامانمو میخواد، میخوا...
چای...
رازهای سیاه من
در سرزمین من زن "روز" ندارد، فقط "شب" دارد...
چرا سیاهی...
برچسبها
ای کاش دلیلی برای نوشته شدنش نبود
(3)
بدون ویرایش
(3)
پدرم
(3)
پدرم، مدرسه
(1)
خاطرخواهیهای من
(2)
خرداد
(3)
خوراکی
(2)
درد...
(7)
روز زن
(1)
زن
(1)
عاشقی
(3)
فیلمهایی که میبینم
(4)
کپی رایت
(1)
من و دوریس
(3)
من و مادرم
(8)
همینطورَکی
(41)
جالب توجه:
آوای آزاد(ادبیات معاصر)
توکای مقدس(توکا نیستانی)
درباره فروغ فرخزاد
دیباچه(ادبیات معاصر)
عباس معروفی
لغت نامه دهخدا
کتاب اول
کتابناک(کتابهای آنلاین)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر