۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

اگر بخوایم چیزی رو عوض کنیم، به یه گردان آدم زنده بیدار و هشیار احتیاج داریم، نه به یه گورستان قهرمان خفته در خاک

دارم خفه میشم لعنتیا. هیشکی هم نیست که کمکم کنه. از دیروز اینقدر که دندونامو به هم فشار دادم فکم درد گرفته. در حدی که فقط نوشیدنی میتونم زهر مار کنم و چیزی نمیتونم بجوم، حالا فارغ از اینکه اصلا میلش هست یا نه. اونوقت الان بچه ها برداشتن لینک دادن به صفحه فیس بوک محمد مختاری که روز 10 فوریه ساعت 10:41pm برداشته نوشته "خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام" و 5 نفر هم لایک زدن براش...
آخه لعنتیا من الان این وقت شب توی این خاک غریب چه گهی بخورم؟! این غصه رو کجای دلم بذارم؟! خشمم رو چطوری خالی کنم؟! آخه من که دارم میمیرم. دارم دق میکنم. پسره خواهر داره، برادر داره، پدر داره، وعکس همه اینها توی صفحه شه. ویران شدم. نابود شدم. من به هیشکی نگفتم برو تظاهرات ولی برای پستهای دوستام درباره 25 بهمن لایک زدم... همه شون صحیح و سلامت رفتن و برگشتن، ولی از وقتی صفحه فیس بوک این پسر رو دیدم دارم دیوونه میشم... اگر یکی از همون دوستای جون جونیم که پای پستاش لایک زده بودم و توی دلم براش هورا کشیده بودم، اگه دقیقا الان یکی از همونا جای این پسر بود، اونوقت چه حالی بهم دست میداد واسه خاطر لایکهایی که توی فیس بوکش زدم و هوراهایی که توی دلم کشیدم؟!
اخ که دلم میخواد بالا بیارم روی این دنیای کثافت، روی این دنیای آشغال، روی این دنیای گُهِ گُهِ گُه... آخ که دیگه نمیدونم چی درسته، چی غلط، دیگه نمیدونم چی خوبه چی بد، دیگه نمیدونم چی زشته چی زیبا...
به نظرم همه اونهایی که موقع شنیدن اینجور اخبار میگن ازادی هزینه داره، یا دلشون و روحشون از سنگه و یا اینکه تا حالا داغ عزیز ندیدن که بدونن چه دردیه درد فراق، که بدونن چطور از درون میسوزونتت و نابودت میکنه، که بدونن وقتایی که دلت برای عزیزت تنگ میشه و میدونی که دیگه هیچوقت نمیبینیش، چه جزی میزنی توی دل و درون خودت... 
لعنت به این سیاست کثیفی که هر کجای این دنیا که باشی مثل انگل خودشو میچسبونه به زندگیت... لعنت به نفتی که شده مایه بدبختیمون... لعنت به اعتقادی که به اسمش جوونهامون رو سلاخی میکنن...
آهای بچه های گودر، ازتون خواهش میکنم، تمنا میکنم، التماستون میکنم که روحیه شهادت طلبی نندازین توی ذهن همدیگه. همدیگه رو واسه مردن تشویق نکنین. هدفتون از مبارزه زنده موندن باشه و انگیزه تون رسیدن به روزی که توش بتونید اونطور که دوست دارید زندگی کنید. به خدا حیف جوونهامونه. به خدا خوانواده هامون گناه دارن. اگر بخوایم چیزی رو عوض کنیم، به یه گردان آدم زنده بیدار و هشیار احتیاج داریم، نه به یه گورستان قهرمان خفته در خاک.
همین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر