۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

اندر باب عوامل انقراض رسومات کهن نوروزی



نوروز روزیست در آغاز بهار* که مردمان ایران زمین** در آن روز خود را آراسته و پیراسته نموده و رخت نو همی پوشند و بر سر سفره هفت سین برآیند و آجیل خورند و شیرینی نخودچی و سمنو، بدان حد که به دلپیچه اوفتند.
و اما گذشته از آجیل خوری و شیرینی نخودچی خوری و سمنو خوری در حد دلپیچه، نزد من همی از یگانه رسومات رو به انقراض نوروز آن باشد که طبق آن گاها پس از یکسال وقت شریف را در آن گذاردن میکنم که علی رغم میل باطنی به دوستان  به اصطلاح روشنفکر*** و خویشاوندان به اصطلاح گرامی تیلیفون بزنم و به رسم ادب پول بدهم تا صدای نحسشان را همی شنیدن کنم و در پاسخشان که هی به من میگویند "ایشالا که تا سال دیگه سر و سامون گرفته باشی" و یا "ایشالا که تا سال دیگه رفته باشی خونه بخت" و یا "پس بالاخره کی به ما شیرینی میدی؟!" هی دندان بر هم ساییدن کرده و سکوت کنم، آنهم در آرزوی آن روز که نوروز باشد اما در آن  بالاخره شعور و درک این جماعت در آن حد رسیدن توانستن بکند که که زندگی من از نظر شخص خودم به اندازه کافی سر و سامان گرفتن کرده است و این آروزهای مسخره صد من یک غازشان از دید من نوعی توهین به عقاید و تجاوز به حریم شخصی و دخالت در خط مشی زندگی ام همی به شمار آید و از عوامل انقراض رسومات کهن نوروزی! 
.
*البته بهتره بگیم آغاز بهار در نیمکره شمالی و آغاز پاییز در نیمکره جنوبی :)
**جشن گرفتن نوروز مختص ایرانیها نیست، اما چون من دارم درباره رسوم نوروزی هموطنانم حرف میزنم، پس طبیعیه که فقط اسم مردم ایران زمین رو بیارم.
***متاسفانه این یک واقعیت تلخه که دوستان روشنفکر -حتی اونهایی که خیلی ادعاشون میشه و مثلا سالهای ساله که دارن اینور آب زندگی میکنن- هم دقیقا به مثال خویشاوندان گرامی، برای خودشون این حق رو قایل میشن که بیان برای من و زندگی خصوصیم تعیین تکلیف کنن و این خیلی چندش آوره -دست کم از دید من- و دقیقا یکی از عواملی که هر سال باعث میشه اسم افراد بیشتری از لیست تبریکات نوروزیم خط بخوره و اکراهم از تماسهای تلفنی به منظور تبریک سال نو بیشتر و بیشتر بشه :(

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر