tag:blogger.com,1999:blog-3330282854663494982.post860681203246497799..comments2023-06-16T17:41:59.673+02:00Comments on سیاهی: ایلناز(خانم روباهه)http://www.blogger.com/profile/07106275973852744212noreply@blogger.comBlogger4125tag:blogger.com,1999:blog-3330282854663494982.post-50375094691830210742010-11-16T12:05:17.030+01:002010-11-16T12:05:17.030+01:00خواهش میکنم عزیزم. باور کن من دبیرستان و پیش دانشگ...خواهش میکنم عزیزم. باور کن من دبیرستان و پیش دانشگاهی که دیگه مدرسه مذهبی نمیرفتم، رفتارهاشون و برخوردهاشون خیلی انسانی تر بود، البته به استثنای مسوولین پرورشی که من نمیدوم چرا همیشه از نفرت برانگیزترین موجودات بودنایلناز(خانم روباهه)https://www.blogger.com/profile/07106275973852744212noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3330282854663494982.post-77453839216087420922010-11-15T15:09:37.223+01:002010-11-15T15:09:37.223+01:00مرسی جوابم رو دادی
مامان من می گفت معلما و ناظم ها...مرسی جوابم رو دادی<br />مامان من می گفت معلما و ناظم های مدرسه عوضی هستن و یه جوری رفتار کنین که من رو نخوان بیام توضیح بدم در مورد کارای شما. واسه همین من همیشه توسری خور بودم و هیچ وقت از حقم دفاع نمی کردم که مبادا مشکلی پیش بیاد...<br />خیلی بد بود. منم نفرت دارم از یادآوری شAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3330282854663494982.post-34322962787013196272010-11-14T14:57:02.052+01:002010-11-14T14:57:02.052+01:00نه لیلا جان، ولی مدرسه ای که من میرفتم مدرسه مذهبی...نه لیلا جان، ولی مدرسه ای که من میرفتم مدرسه مذهبی بود. یعنی تریپ چادر اجباری و نماز اجباری و از این حرفها. هم دبستان و هم راهنمایی متاسفانه. باور کن خاطره های اون دوران اینقدر درناکن، که هیچوقت دلم نمیخواد به اون دوران فکر کنم. نوشته شادی رو که خوندم بی اختیار گریه ام گرفت. یاد اون دوران خودم افتادم و یاد مادرم که فکر میکرد چون مدرسه مذهبیه و آدمهاش هم مذهبی، پس هر کاری که میکنن درسته و حتی یکبار هم به خودش این شهامت رو نداد که بیاد جلوشون بایسته و بهشون بگه که اگر مشکل روحی روانی دارن، به جای مدرسه برن تیمارستان خودشونو معرفی کنن...<br />مادر من آدمی بود که اگر کسی به بچه اش چپ نگاه میکرد، درجا طرف رو مینشوند سرجاش، در مورد مدرسه و معلم و مدیر ولی اینطور نبود متاسفانه. یعنی همونطوری که گفتم به نظرش اونها چون آدمهای مذهبی ای بودن، پس هر کاری که میکردن درست بود و میفهمیدن که دارن چیکار کنن...<br />خیلی دردناکه یادآوریش...ایلناز(خانم روباهه)https://www.blogger.com/profile/07106275973852744212noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3330282854663494982.post-73746972820516901232010-11-13T22:37:59.525+01:002010-11-13T22:37:59.525+01:00شما مدرسه علامه طباطبایی نمی رفتین؟
از روی کامنتی ...شما مدرسه علامه طباطبایی نمی رفتین؟<br />از روی کامنتی که توی وبلاگ شادی بود می گم<br />ما هم همچین معلم های روانی ای داشتیم توی دبستانمونلیلاhttps://www.blogger.com/profile/14868782389710257530noreply@blogger.com